رشد بزرگسالی

ساخت وبلاگ

مقدمه

از نظر روان شناسی رشد، رشد آدمی با رسیدن به بلوغ به پایان نمی‌رسد.

رشد جریانی است که مداوم بوده و از تولد تا بزرگسالی و حتی پیری را دربر می‌گیرد.

تغییرات بدنی معمولا در طول زندگی ادامه می‌یابد و بر سایر جنبه‌های شخصیتی و رفتاری فرد تاثیر می‌گذارد.

هرچند برخی روان شناسان رشدی در میان مراحل رشد تنها تا مرحله بلوغ پیش رفته‌اند که زیگموند فروید از جمله آن‌هاست.

اما روان شناسان دیگر تداوم رشد را حتی تا دوره سالمندی پیگیری کرده و وجود آن را تایید کرده‌اند. 

این دوره از زندگی معمولا با شکل گیری روابط احساسی مشخص می شود.

شکل گیری استخوان ها، روابط نزدیک تر، و شروع یک زندگی خانوادگی معمولا اتفاقات بسیار مهم ابتدای جوانی هستند.

کسانی که می توانند این روابط را بسازند و حفظ کنند، تمایل به همبستگی و حمایت اجتماعی دارند

اما افرادی که نمی توانند روابط شان را حفظ کنند احساس تنهایی می کنند.

افرادی که به این مشکلات دچار می شوند می توانند با روانشناسان رشد مشورت کنند تا مسائل و چالش هایشان را برطرف کنند.

روان شناسی رشد در اواسط بزرگسالی

در این مرحله روان شناسی رشد، فرد شروع به ایجاد هدفمندی و کمک به جامعه می کند.

اریک اریکسون این دوره را تعارض بین زایایی و رکود تعریف کرده است.

افرادی که درگیر جهان اطراف می شوند، چیز های مفیدی را با آن به اشتراک می گذارند.

برای نسل بعد یادگار های خوب و مفیدی را بر جای می گذارند، دارای هدف هستند.

فعالیت هایی مانند داشتن یک شغل، خانواده، گروه های دوستانه و ارتباط اجتماعی همه ی این ها باعث زایایی و تکثیر نسل شوند.

نظریه اریک اریکسون در مورد رشد بزرگسالی

اریک اریکسون یک نظام هشت مرحله‌ای برای رشد آدمی تعیین کرده است. وی این مراحل را مراحل روانی _ اجتماعی می‌نامد.

وی معتقد است تحول روانی فرد بستگی به روابط اجتماعی خاصی دارد که او در زمان‌های گوناگون در سراسر زندگی خود برقرار می‌کند.

وی معتقد است فرد در هر یک این مراحل با بحران‌هایی مواجه می‌شود که ناگزیر از حل آن‌هاست.

حل نشدن این بحران‌ها معمولا مشکلاتی را برای فرد ایجاد می‌کند. 

صمیمیت در برابر کناره‌جویی ویژه اوایل بزرگسالی و زایندگی در برابر در خود فرورفتگی بحران‌های دوره میانسالی هستند.

توانایی برقراری پیوندهای صمیمانه در اوایل بزرگسالی و علاقمندی به امور خانواده ، جامعه و نسل آینده به سلامت روان و شخصیت فرد کمک خواهد کرد. 

ویژگی‌های رشدی دوره بزرگسالی

ورود به دوره بزرگسالی از نظر روان شناسی رشد معمولا همراه با انتخاب شغل و همسر است.

صمیمیت در این سال‌های نخستین به معنای علاقمندی به دیگران و داشتن تجارب مشترک با آن‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

هرچند از لحاظ این ویژگی نیز بین افراد این دوره تفاوت وجود دارد، به‌طوری که با توجه به برخی ویژگی‌های شخصیتی و تجارب قبلی زندگی صمیمیت جایگاه ویژه‌ای برای برخی از افراد دارد.

در حالی که برای برخی دیگر چندان حائز اهمیت نیست، بطوری که این افراد حتی تمایلی به ازدواج نشان نمی‌دهند.

اما به‌طور کلی در اکثریت افراد این دوره و به ویژه در اوایل بزرگسالی صمیمیت و نیاز به آن ، ایجاد پیوند ازدواج را فراهم می‌سازد.

در این دوران رشد جسمی هرچند نسبت به سال‌های قبل از سرعت کمتری برخوردار است.

ما شاهد تغییرات جسمی از آن دسته که در سال‌های کودکی و نوجوانی دیده می‌شود، نیستیم، اما رشد متوقف نشده و بروز تغییرات با آهنگ کندتری ادامه دارد.

 رشد فکری و رشد روانی کم کم به حالت پختگی نزدیکتر می‌شود.

جریان فکر حول و حوش مسائل عمیق‌تر می‌چرخد و فرد دید دقیق و عمیق‌تری نسبت به زندگی پیدا می‌کند.

هرچند در این رابطه باز میان افراد تفاوت‌هایی وجود دارد و افراد مختلف در سنین مختلف به آن حد رشدی فکری پخته بزرگسالی دست پیدا می‌کنند.

گاه ممکن است برخی افراد آن پختگی لازم را هرگز بدست نیاورند.

بزرگسالی در کنار تغییراتی که برای فرد به همراه دارد، نقش‌ها و مسئولیت‌های جدیدی را برای فرد ایجاد می‌کند.

اثرات ازدواج در دوره بزرگسالی

پس از ازدواج زن و مرد باید بیاموزند که خود را با ضرورت‌ها و مسئولیت‌های جدید انطباق دهند.

با تولد فرزند این دامنه وسیعتر می‌شود و مسئولیت‌های آن‌ها بیشتر می‌گردد.

 نقش همسری ، نقش پدر یا مادری ، نقش شغلی از نقش‌ها و مسئولیت‌های اصلی این دوران هستند.

با توجه به دیگر ویژگی‌های شخصیتی برخی افراد نقش‌های متعدد دیگری برای خود ایجاد می‌کنند، مثل عضویت در گروه‌های خاص فرهنگی ، ورزشی ، علمی و ... و فعالیت‌های دیگر.

سنین میانی بزرگسالی یعنی حدود 50-40 سالگی بارورترین دوره زندگی افراد به شمار می‌رود.

روان شناسان مختلف حوزه روان شناسی رشد از جمله یونگ اهمیت ویژه‌ای به سن 40 سالگی قائل بودند و معتقد بودند که در این حول و حوش افراد می‌توانند به هماهنگی کامل فکری دست پیدا کنند.

مردها در سنین 40-50 سالگی در اوج فعالیت‌های شغلی خود هستند.

زن‌ها نیز که معمولا بچه‌هایشان بزرگتر شده‌اند، مسئولیت کمتری در خانه دارند.

بنابراین می‌توانند وقت بیشتری را صرف یک کار حرفه‌ای یا فعالیت‌های اجتماعی بکنند.

در واقع این همان گروه سنی است که خواه از نظر قدرت و خواه از نظر مسئولیت جامعه را می‌گرداند.

فعالیت و زایندگی و ثمربخشی فرد در این دوره حائز اهمیت فراوانی است.

هم از لحاظ احساس رضایت و خشنودی که در همین دوره برای فرد ایجاد می‌کند و هم از لحاظ تاثیری که بر بهداشت روانی دوران سالمندی دارد.

سالمندانی که در این دوران باروری بیشتری داشته و احساس رضایت از گذشته خود می‌کنند، سالم‌تر و شاداب‌تر از بقیه سالمندان هستند که احیانا رضایتی از این دوران نداشته‌اند. 

بحران‌های دوه بزرگسالی

در این مرحله از روان شناسی رشد نیز همچون دوران رشدی دیگر به سبب تغییراتی که در فرد اتفاق می‌افتد، بحران‌هایی مطرح بوده است.

یکی از مراحل مهم بحرانی ، مرحله انتقال به بزرگسالی است که حول و حوش30 سالگی برای فرد اتفاق می‌افتد.

در برخی افراد این بحران با شدت بیشتری دیده می‌شود.

فرد معمولا تلاش می‌کند، انتخاب‌ها و تصمیم‌های خود را مرور و وارسی کند و درستی یا نادرستی آنها را مورد ارزیابی قرار دهد.

در صورتی که فرد انتخاب‌ها و اعمال گذشته خود را مطابق با معیارهای فعلی خود ارزیابی نکند، دچار آشفتگی‌هایی می‌شود.

واکنش‌های افراد در مقابل این ارزیابی‌ها متفاوت است.

برخی افراد به چالش‌هایی دست می‌زنند تا به طریقی این بحران را پشت سر بگذارند. 

بحران دیگر روان شناسی رشد به بحران میانسالی معروف است که حول و حوش 40 سالگی اتفاق می‌افتد و در صورتی که به شیوه مناسبی حل و فصل شود، تغییرات ثمربخشی را به ویژه از لحاظ روانی _ فکری و دیگر فعالیتها برای فرد به همراه خواهد داشت.

توجه به این نکته مفید خواهد بود، اگر بدانیم که اکثر نظریات معروف در این دوران ارائه شده است.

سن 40 سالگی هم از لحاظ پژوهش‌های روان‌شناختی و هم از دید ادیان اهمیت ویژه‌ای دارد. 

برای مشاوره از طریق لینک وارد سایت همدم‌یار شوید.

اینترنت...
ما را در سایت اینترنت دنبال می کنید

برچسب : روان‌شناسی,روان‌شناس,روان‌شناسی رشد,کودک,جوان,سالخورده, نویسنده : سعید iamst1 بازدید : 202 تاريخ : پنجشنبه 21 شهريور 1398 ساعت: 13:47